پابلوپیکاسو
![پابلوپیکاسو](https://tajadodgroup.ir/wp-content/uploads/2023/09/پیکاسوو-1.jpg)
پابلو پیکاسو یکی از پرکارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است. او در نقاشی، مجسمه سازی، قلم زنی، طراحی و سفال گری هزاران اثر خلق کرده است. وی مکتب کوبیسم را به همراه جرجیس براک در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پرده ی نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد.
پابلو پیکاسو به عنوان یک هنرمند اثر گذار قرن بیستم، شخصیتی خلاق داشت. او در طی ۹۲ سال زندگی خود دائماً در حال جستجوگری و تجربه بود. او نه تنها در زمینهی هنرهای تجسمی مختلف، که در زمینهی نویسندگی نیز دستی داشت. کارهای او از ناتورالیسم دوران کودکی تا کوبیسم، سورئالیسم و فراتر از آن، روند پختگی نقاش را نشان میدهند. پیکاسو مسیر هنر مدرن و معاصر را شکل داد. او شاهد هر دو جنگ جهانی بود و در طول عمرش صاحب چهار فرزند شد.
تولد و کودکی پابلو پیکاسو
پیکاسو در ۲۵ اکتبر سال ۱۸۸۱ در مالاگا، شهری در اسپانیا به دنیا آمد. او فرزند یک نقاش تحصیل کرده به نام جوز روئیزبلنکو و ماریاپیکاسو بود که از سال ۱۹۰۱ نام خود را به نام خانوادگی مادرش تغییر می دهد. پابلو پیکاسو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا می کند و از ده سالگی نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود. اصول اولیه ی نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می ساخت.
در سال ۱۸۹۵ به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مکان دادند و پابلو پیکاسو در آنجا در آکادمی هنرهای عالی به نام لالنجا به تحصیل مشغول شد. در اوایل کارش، دیدار او از مکان ها و گروه های مختلف هنری تا سال ۱۸۹۹ در پیشرفت هنریش بسیار تأثیرگذار بود. در سال ۱۹۰۰ میلادی اولین نمایشگاه پابلو پیکاسو در بارسلونا تشکیل شد. در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل ۱۹۰۴ در پاریس اقامت کرد و در آنجا به وسیله ی آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید.
پیکاسو در سن سیزده سالگی فعالیتش به عنوان هنرمند را آغاز کرد و سبک رئال را پیش گرفت و بیشتر علاقه داشت صحنههایی با مضمامین مذهبی و پرترههای اعضای خانوادهاش را نقاشی کند. این رویکرد سنتی و آکادمیک در نقاشیهای الهامگرفته از کلیسا و تصویر عزیزانش همچون نقاشیهای «مرد کلیسا» و «پرتره مادر هنرمند» آشکار است.
با این حال، از سال ۱۸۹۷، نقاشیهای پیکاسو از سبک واقعگرایانه فاصله گرفت. نقاشیهایی همچون «لولا، خواهر هنرمند» بدون شک تحت تأثیر «ادوارد مونک» نقاش اکسپرسیونیست و « تولوز-لوترک» نقاش پست امپرسیونیست خلق شدهاند و علاقه روزافزون پیکاسو را به تجربه سبکی آزادتر و آوانگارد نشان میدهد.
دوره آبی(۱۹۰۱ تا ۱۹۰۴)
دوره آبی که بخشی شناخته شده از کارهای پیکاسو به شمار میرود، از سال ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۴ به طول انجامید. در این زمان، هنرمند بیشتر از طیف رنگهای آبی در کارهایش استفاده میکرد و گاه برای تاکید از رنگهای دیگر یاری میجست. برای مثال اثر معروف گیتاریست که در سال ۱۹۰۳ خلق شد، گیتاری با تنالیتههای گرمتر را در میان طیف رنگهای آبی به نمایش میگذارد. تاریخنگاران اعتقاد دارند این دوره از کار پیکاسو بیشتر تحت تأثیر افسردگی بعد از خودکشی یکی از دوستانش بوده است. برخی از موضوعاتی که در دورهی آبی به چشم میخورند؛ کوری، فقر و گاه زنان برهنه هستند.
هنر این دوره هم از نظر رنگ و هم از نظر موضوع تاریک است؛ رویکردی که احتمالاً ناشی از افسردگی ناشی از خودکشی یک دوست نزدیک او بوده است. آثار هنری تکرنگ این دوره اغلب دارای چهرههایی هستند که در فقر یا ناامیدی زندگی میکنند، مانند نوازنده گیتار لاغر در «گیتاریست پیر» و مادری که در نقاشی «مادر و کودک»، فرزندش را در آغوش گرفته است.
پیکاسو در سال ۱۹۰۱ میلادی به نظر میرسید که کاملا رئالیسم را رها کرده است. این موضوع را به وضوح میتوان در انتخاب رنگهای او متوجه شد که از رنگهای طبیعی به طیف آبی تغییر کرده بود. این تغییر در انتخاب رنگ تا سال ۱۹۰۴ میلادی ادامه پیدا کرد و امروزه به عنوان دوره آبی شناخته میشود.
دورهی صورتی -دوره رُز(۱۹۰۴ تا ۱۹۰۶)
دورهی صورتی از سال ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۶ طول کشید. در این زمان سایههای صورتی در آثار هنری پیکاسو به چشم میخورد و حال و هوای گرمتر و شادتری به نسبت نقاشیهای قبلی به مخاطب انتقال مییابد. از میان موضوعات تکرار شونده این دوره میتوان به دلقکها و بازیگران سیرک اشاره کرد. یکی از آثاری که به خوبی از این دوره فروش رفت؛ پسری با یک پیپ است. عناصر هنر بدوی در نقاشیهای دوره صورتی میتواند منعکس کننده تجربههای زیستهی هنرمند باشند.
هنگامی که پیکاسو در سال ۱۹۰۴ به «دوره رُز» خود گذر کرد، به نقاشی کردن چهرهها به سبک خاص خود ادامه داد. درحالی که رنگهای آبی هنوز در این نقاشیها وجود دارد، اما با سایههای گرمتر همراه شدهاند. به همین ترتیب، پیکاسو پس از نقل به منطقه «مونمارتر» در پاریس، تمرکز خود را از افرادی که در ناامیدی زندگی میکردند، به سرگرمیها از جمله آکروباتها و سایر نوازندگان سیرک تغییر داد.
دوران آفریقایی (۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹)
پیکاسو طی سه سال پس از دوره رز خود، از هنر آفریقایی الهام گرفت. این مرحله که به عنوان دوره آفریقایی او شناخته میشود، گرمای دوره رز او را حفظ کرد اما تغییری در سبک و موضوع را منتقل کرد. او به جای به تصویر کشیدن آکروباتها، نقاشی کردن تصاویر انتزاعی را آغاز کرد. یکی از خودنگارههای او تحت تاثیر همین دوره خلق شده است.
تأثیرات هنر آفریقا
پیکاسو در طی دوران هنر آفریقا و بدوی خود که از سال ۱۹۰۷ تا ۱۹۰۹ مشغول آن بود، یکی از بهترین و بحثبرانگیزترین کارهای خود به نام دوشیزگان آوینیون را خلق کرد. این نقاشی از آثار هنری آفریقا با خطوط مستقیم و زوایای تیزشان الهام گرفته بود. همچنین ماسک آفریقایی هنری ماتیس هم تأثیراتی روی او داشت که در کارهایش منعکس میشود. جالب است بدانید که هنری ماتیس جزو کسانی بود که وقتی پیکاسو این اثر را به دایره نزدیکش نشان داد، آن را به شدت نقد کرد.
پایه گذاری هنر کوبیسم
او در قرن بیستم به همراه یک نقاش فرانسوی به نام ژرژ براک، سبک کوبیسم را ابداع کرد.
هنر کوبیسم تحلیلی (۱۹۰۷ – ۱۹۱۲)
پابلو با کمک از آثار هنرمندانی چون هنری روسو و پل سزان و خلاقیت فردی خود، سبک کوبیسم را پایه گذاری کرد. سبک کوبیسم از ترکیب فرم های نقاشی و ترکیب با فرم های نقاشی دیگر، شکل جدیدی از نقاشی را به وجود می آورد. این امر با کمک ژرژ براک برای استفاده از رنگ هایی با طیف خاکی و اشکال هندسی پدید آمد.
هنر کوبیسم ترکیبی (۱۹۱۲ – ۱۹۱۹)
پابلو در این نوع نقاشی اش از تکنیک کلاژ استفاده کرد. اکثر موضوعات این نوع نقاشی، از بدن انسان استفاده می کرد. دختری با ماندولین و زیبای من از برجسته ترین سبک کوبیسم ترکیبی است.
کوبیسم ترکیبی
این دوره از زندگی پیکاسو از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ طول کشید. کارهای او به سبک کوبیسم ادامه یافتند اما هنرمند فرم جدیدی از هنر، یعنی کلاژ را به مخاطبان معرفی کرد. او در بسیاری از نقاشیهای سبک کوبیستیاش مانند دختری با ماندولین یا زیبای من از فرم بدن انسان استفاده کرد. اگر چه تعدادی از دوستان او پاریس را برای جنگیدن در جنگ جهانی اول ترک کردند اما او در طی سالهای جنگ در استودیوی خود ماند.
پیکاسو که در این زمان عاشق زن دیگری شده بود، رابطهاش را با فرناند اولیویه به پایان رساند. پیکاسو و اِوا گوئل که مدل نقاشی زنی با گیتار بود، تا زمان مرگِ اوا در سال ۱۹۱۸ در کنار هم ماندند. اوا بر اثر ذاتالریه مرد و کمی بعد پیکاسو با اولین همسر خود اولگا خوخلووا آشنا شد که یک بالرین روس بود. آنها سه سال بعد صاحب یک فرزند پسر شدند و اگر چه بعد از آن رابطهشان به مشکل بر خورد اما پیکاسو حاضر نبود از او جدا شود، زیرا این جدایی قانونی به معنی از دست دادن نصف داراییاش بود. آنها تا سال ۱۹۵۵ تنها به صورت اسمی زوج باقی ماندند.
نئوکلاسیسیسم و سورئالیسم
این دورهی کاری پیکاسو بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹ شکل گرفت و شامل یک تغییر بزرگ در سبک هنری او بود. بعد از اولین بازدید او از ایتالیا و تحت تاثیر پیامدهای جنگ جهانی اول، شکلی از بازیابی در آثار این هنرمند از جمله اثر آبرنگ خوابیدن دهقانان، دیده میشود. آثار نئوکلاسیک او تضادی قابل توجه با نقاشیهای سبک کوبیسماش دارند. به خاطر شکوفایی جنبش سورئالیسم فرانسه در میانه دههی ۱۹۲۰، پیکاسو علاقهی شدیدش به هنر بدوی را در نقاشیهای سورئالش مانند سه رقصنده از سر گرفت. در سال ۱۹۲۷، هنرمند ۴۶ ساله با ماری ترز والتر یک دختر ۱۷ ساله اسپانیایی ملاقات کرد. آن دو صاحب دختری به نام مایا شدند و تا سال ۱۹۳۶ در کنار هم باقی ماندند.
سالهای آخر: ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۳
در طی جنگ جهانی دوم، پیکاسو در پاریسِ اشغال شده توسط آلمانیها باقی ماند و در برابر خشونتهای گشتاپو مقاومت کرد و به خلق آثار هنری خود ادامه داد. او در این زمان گاه به شاعری میپرداخت. او در مجموع بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۹ بیش از ۳۰۰ اثر خلق کرد. حتی از این دوران دو نمایشنامه هم از او به جای مانده است. بعد از آن که پاریس در سال ۱۹۴۴ آزاد شد، پیکاسو رابطهی جدیدی را آغاز کرد. کلود؛ پسر پیکاسو حاصل این رابطه بود که در سال ۱۹۴۷ به دنیا آمد و دخترش پالوما نیز دو سال بعد چشم به جهان گشود.
در این دوره او روی مجسمهسازی تمرکز داشت و در یک نمایشگاه بینالمللی در موزهی هنری فیلادلفیا نیز شرکت کرد. در سال ۱۹۶۱ در سن ۷۹ سالگی او با ژاکلین ۲۷ ساله ازدواج کرد و ثابت کرد که این زن یکی از بزرگترین الهامات حرفهای او بوده است. پیکاسو در طی ۱۷ سال پایان عمرش بیش از ۷۰ پرتره از او کشید.
تاثیر پیکاسو بر هنر
پیکاسو به عنوان یکی از بزرگترین تأثیرگذاران هنر قرن بیستم، سبکهای مختلفی را با هم ترکیب کرد. او تعابیر کاملاً جدیدی از چیزهایی که پیشتر دیده شده بود، به جامعه هنری عرضه کرد. او نیروی محرکه توسعه کوبیسم بود و کلاژ را نیز تا سطحی از هنرهای تجسمی بالا آورد.
او با شجاعت و اعتماد به نفس، هرگز به خاطر عرف یا ترس از طرد شدن متوقف نشد. او همواره به الهامات خود اعتماد میکرد و به نوآوریهای تازهای دست مییافت. جستجوی دائمی او در زمینهی علاقهی شدیدش در هنر، سبب خلق آثار بیشماری در قالب نقاشی، مجسمهسازی و چاپ شد. پیکاسو تنها یک مرد شناخته شده به خاطر آثارش نیست؛ او همواره یک افسانه بوده و در واقع میتوان او را یک اسطوره نامید. پیکاسو برای بسیاری از هنرمندان یک الگو به شمار میرود.
پابلو پیکاسو در یک نگاه
- پیکاسو از سن هفت سالگی تحت تعلیم طراحی و نقاشی پدرش قرار گرفت.
- او از همان سنین کودکی استعداد قابل توجهی از خود نشان میداد.
- او در آکادمی هنرهای زیبای مادرید که بهترین آکادمی هنر اسپانیا بود به تحصیل هنر پرداخت.
- پیکاسو هرگز از جستجوگری در هنر متوقف نشد.
- او یکی از پرکارترین هنرمندان بوده و در طی ۷۸ سال زندگی کاری، چندین هزار اثر هنری خلق کرده است.
- از او جدای از هنرهای تجسمی، نمایشنامه و شعر نیز به جای مانده است.
- از معروفترین آثار او میتوان به دوشیزگان آوینیون و گِرونیکا اشاره کرد.
- او به همراه ژرژ بِراک مکتب کوبیسم را پیریزی کرد.
مرگ پابلو پیکاسو
پابلو پیکاسو سرانجام در ۸ آوریل ۱۹۷۳ (۹۱ سالگی) همراه با همسرش ژاکلین، برای صرف شام، مهمانانی را به منزلشان دعوت کردند. پابلو قبل از این که مهمانان برسند بر اثر حمله قلبی فوت می کند. ژاکلین بعد از فوت همسرش دچار افسردگی می شود و در سال ۱۹۸۶ اقدام به خودکشی با ضرب گلوله می کند.
آثار ماندگار پابلو پیکاسو
نقاشی پسری با پیپ از تابلوهایی بود که طرفداران زیادی داشت و در ۴ مه ۲۰۰۴ به قیمت ۴/۱۲۶ میلیون دلار فروش رفت.
او در دوران هنری زندگی خود حدود ۱۳۵۰۰ نقاشی، ۱۰۰،۰۰۰ چاپ دستی و ۳۵۰۰۰ تصویر سازی را از خود به جا گذاشت.
از پابلو پیکاسو به عنوان بزرگترین فردی که هنر را در قرن بیستم میلادی تحت تاثیر قرار داد، یاد می شود. او تواسنت با ابداعات خود، ترکیب های نقاشی و خلاقیت خود هنر های تجسمی را به هنرجویان یاد دهد. او اسطوره ای فراموش نشدنی خواهد بود.